شعر بخوانیم
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱۱/۲۵
  • تعداد بازدید: ۱۶۴

شعر بخوانیم

گاهی تمامی جهان در دستان ماست اما چشم هایمان در حسرت افقی دورتر بی مهابا می نگرند به سایه های محو داشته هایمان چون گنجی پنهان زیر خاک روزمرگی و ما محوِ خیال نداشته ها سرگردان میان آینه های وارونه آیا این همه رؤیا دردِ بی پایان است؟ یا شاید در تماشای نداشته ها حقیقتی ست که از خود می گریزیم؟

agent نویسنده: لیلا طاهری نژاد

می پسندم (۵) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

چند دوست
چند دوست
 موضوع کتاب: این داستان درباره‌ی گروهی از بچه‌ها است که با همدیگر دوستی و همکاری...

یاداشت نامه‌ای به خداوند
یاداشت نامه‌ای به خداوند
خداوندا به نام خودت آغاز می‌کنم روزم را، چون خودت سرآغاز هستی. کتاب هستی‌ات را...

ضربه فنی اضطراب
ضربه فنی اضطراب
#معرفی_کتاب #ضربه_فنی_اضطراب #علیرضا_پرند_فرزاد   نویسنده این کتاب معلم آموزش و پرورش استثنایی استان البرز و ساکن کرج است که...

داستان سایه‌های قلب
داستان سایه‌های قلب
در شهر کوچکی به نام "آرام‌شهر"، زندگی زنی به نام "نرگس" جریان داشت. نرگس زنی...

ارسال نظر برای «شعر بخوانیم»

برو بالا